متن آهنگ منمو تنهاییام از مرتضی سرمدی

گاهی دلت از سن و سالت میگیره میخوای کودک باشی

آخه کودک به هر بهونه ای به آغوش غمخواری پناه میبره

و آروم راحت اشک میریزه

اونوقت راحت خوابش میبره

 اما بزرگ که باشی درست مثل من

مجبوری و باید بغض های زیادی رو دفن کنی

من تنها چیزی که از زندگیم یاد گرفتم اینه که

 تنها یه قلب برا من میتپه اونم قلب خودمه

 ولی من باز میگمو میخونم بنام عشق به نام دل

 به حرمت لحظه های بی تکرار

 از همه مهم تر به شوق تو

آره به شوق بودنت به عشق دیدنت آره به عشق دیدن تو

♫♫♫

 تویی که تمام ثانیه هام پر از تکرار یاد توست

 آره بنام عشق مینویسم که عاشقتم

 امشب! امشبم توی تنهاییام میشکنم بیصدا و آروم

این روزا شکننده تر از هر روزم

 دلتنگتر از هر دلتنگی

 تنهاتر از هر تنها

 نمیدونم چرا نمیدونم چم شده ولی دلتنگتم

دیگه توان هیچی رو ندارم

 نه طاقت تنهایی نه طاقت دلتنگی نه حتی طاقت زندگی

طاقت هیچی رو ندارم خسته ام داغون داغونم

 چقد دوس دارم دوس داشتنت رو

دوس داشتن تویی که ممنوع ترینی برای من

 ممنوع تر از میوه ی بهشتی که ادم خوردو

 آاااخ دلتنگتم

 دلتنگی تویی که حق باتو بودن رو ندارم

اما چقد زیباست و قشن برای توئو به یاد تو نوشتن

 آره بشنو !بشنو دم نزن فقط بدون که دنیای منی

نه !تو اصلا خود خود منی میدونم که میدونی

دقت کردی  چقد جالبه توی نبودنت آه میکشم

انتظار میکشم درد میکشم حسرت میکشم

اما هنوز یاد نگرفتم که نبودنتو باور کنمو دست بکشم

راستی! میدونی چقد خسته کننده کننده میشه برات همه چیز

 وقتی روحت با جسمت اختلاف سنی داره

ادعای بی تفوتی خیلی سخته اونم نسبت به کسی که

زیباترین حس دنیارو باهاش تجربه کردی

 لعنت به امشب هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی با این سن

این همه آه بکشمو همه وجودم بمیره و زنده شه

هیچوقت

 فک کنم داری میشناسی من کیم

 آره درست فهمیدی

من همونیم که شبا با تنهاییام سرگرم میشم تا خوابم ببره

حالا شناختیم یا اصل بدم

 شب بخیر دورت بگردم