متن آهنگ حکم آخر از امیر عظیمی

یه جایی گم شدم پیشت که دور افتادم از دنیا
چرا حکمو نمیخونی بریدم دیگه از اینجا
یه جایی گم شدم پیشت که ممکن نیست پیداشم
خلاصم کن تو میتونی نگو ترسیدی تنهاشم
حالا تنهایی می تونم رو پاهای خودم وایسم
تو هم عاشق تری انگار همینو از تو میخواستم
دارم وابسته تر میشم به این رویای جامونده
به چشمایی که تو آنی همه احساسمو خونده

پریشون مثه یه ماهی که دور میفته از دریا
دارم با تو تموم میشم همینجا گوشه دنیا
دارم سر میرم از این حس عجب رویای شیرینی
از این آینه دل بکن تو که عشقو نمی بینی
حالا تنهایی می تونم رو پاهای خودم وایسم
تو هم عاشق تری انگار همینو از تو میخواستم
دارم وابسته تر میشم به این رویای جامونده
به چشمایی که تو آنی همه احساسمو خونده