متن آهنگ جوونی از لنزاس

همه ی جوونیمو خواب دیدم
همش پیچیدمو چاقیدم
با فکرا دندونارو ساییدم
عمری که گذشت و گ.ییدم
لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس
نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن
خیلی وقتا میشه ذهن پر با یه یه مشت فکر گنگ
بهم میدن یه حس گه پ نفله شد رویاها نصفش مرد
این پنج سال قصه شد فشار عصبی مثل بمب بود
ولش کن
بده کلت
چون
وقتشه بکشم منه قبلی و
بشه نو
برد میخواد از زندگی منه بعدی گرمه بره
یه مشت قرص واسه مخی که ذله شد
بده شوک تف کن قرصا رو چون حیفه عمر
این فیس کدر و این آتیش رو تن
با یه نور باریک تو شب
میشه صاف برس به اوج
مهمم نیست یه سری همش قضاوتای چرند میکنن به درک
نمیفهممن اصن فقط
میزنن زر مفت
از یه جا خواستم بد باشم تا شاید این مسیرا هموار شن
از یه جا فهمیدم باس سنگ باشم
حرفی نزدم دیگه از احساسم
شدم به کل
یه گرگ
یه طرف روح یه طرف غول تو
منم بین پل
با یه روح منجمد
درونم بود و مضطرب فردا روشنه
رفتم بالای برج
گندم تا دل صبح هر طوری شد جواب بشه لخت
یه حس اومد تو منو بهم گفت
دوباره بنویس شعرتو زندگی میده بهت یه نت
لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس
نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن
لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس
نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن
دردامو نکردن نبض نه ترجیح دادن بی تفاوت ازم رد شن
از همه اینا خستم ترجیح میدم که ازشون بی تفاوت رد شم
من درگیر فردای مبهممو میخوام بسازم فردای روشن تر
همه دردارو کشتم من واسه فردای روشن تر
همه دردارو کشتم من واسه فردای روشن تر
لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس
نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن
لحظه ها میرن حرف مارو هیچکس
نمیفهمه این لحظه ها رد پا میشن