متن آهنگ از خون فرق مولامون از محمود کریمی

از خون فرق مولامون محراب کوفه پُر خونه
توو سجده کشده شد اون که گفتن نماز نمیخونه
به حسن اقتدا کرد نماز آخرو توو قنوتش صدا کرد خود پیامبرو
با سر غرق خون روی سجاده خون روضه بین دیوار و درو
عمرم پیش چشمام می سوخت
از شب از سر تا پام می سوخت
عشقم می سوخت زهرام می سوخت
تا صبح با ذکر یا زهرا دردی که داشت تحمل کرد
مثل تمام این سی سال به فاطمه توصل کرد
پر زخمی توو بستر شبیه فاطمه چشای نیمه بازش ضریح فاطمه
هی میخونه بیا ای مسیحای علی بیقراره مسیح فاطمه
بی من رفتی من جا موندم بی تو مردم اما موندم
تنها رفتی تنها موندم
از خون فرق مولامون محراب کوفه پُر خونه
توو سجده کشده شد اون که گفتن نماز نمیخونه
عمرم پیش چشمام می سوخت
از شب از سر تا پام می سوخت
عشقم می سوخت زهرام می سوخت
کوفه یه روز عزیزامو تنها میذاری عین من
بابا فدای لبهای عطشانته حسینِ من
تک و تنها میمونی غریب و بی سپاه
زینبم بی تو میمونه بین خیمه گاه
تشنه لب دست و پا میزنی با ناله من و زهرا کنار قتلگاه
رو خاک عباس قاسم اکبر خیمه غارت چادر معجر
تو توو گودال عریان بی سر، ای حسین