متن آهنگ لوکیشن از بهزاد پکس

حلالت میکنم بی التماست نمیخوام با خیال من بسوزی
چقدر سخته گذشتن از گناه اونی که عاشقش بودی یه روزی
چقدر سخته توو شبهای جنونم مرور دست نویس های سیاهت
چقدر غمگینم از اینکه تو نیستی چقدر شادم از اینکه دوره راهت
چقدر از این و اون ضربه دیدی چقدر ریختی توو خودت چقدر حرف شنیدی
یه روز ازم خسته میشی قول داده بودی به غریبه دست نمیدی
از هم دیگه دوره دستامون مثل قبل نیست رنگ و بوی حرفهامون
خیابون و بوی نم بارون یادت توی قلبم کوه سرپا موند
میدیدمت از پنجره میرفتی میموندم حسرت به دل
میگفتی حرف حرفته میخندید میخوندم از درد دل
اون رفت من بیشتر برم مهم نبود چقدر میشکست دلم
به همه چی نیشخند بزن از من توو این شهر نیست خسته تر
من کجای زندگیتم بگو که دلت تنگ نمیشه برام
تو که هر لحظه باهامی و مدام این تویی که فاصله داری باهام
سردرگمی گاهی لش با اون ختم میشه هر راهی تهش
بگو چیه فایده اش سر جاش نمیرسه هیچ بار کج
ببین حال منو از من نپرس من بد روزهای داشتم نه تو
هرچی خواستم نشد آخر سر زدی باز ضربت رو
با هیچی مشکلی نیست اصلا تا فردا صبح فحش بدی هیچ
خوبیهامو خوش نمیدید چرا چون معرفت به خوشگلی نیست
نه به هرکی دل بستی زخم داشتی خواستی باهاش بهتر شی
حالا موند ته قصه ام چی متنفرم از هرچی اسفندی
من کجای زندگیتم بگو که دلت تنگ نمیشه برام
تو که هر لحظه باهامی و مدام این تویی که فاصله داری باهام