متن آهنگ ترس از جاوید سلیمانی

یکی عشق تو چشمای تو دیده
نگاهش گرم و ساکت سر به زیره
میخواد اینو از چشماش بخونی
یکی واسه چشمای تو میمیره
یکی دستاتو میگیره تو دستاش
همه آرزوی های محالش
میبینه توی آغوش تو خوابه
یکی هر شب توی فکر و خیالش
یکی ترس از دست دادنت رو
دم دم و خیالت گریه کرده
نذاشته.سر رو دوش تخته و گریه
تو رویاهاش به شونته که کردن
کجا میری نمیبینی منی که
یه عمره مات چشماته نگاهم
بگو جرمم چیه گردن بگیرم
نمیدونم اخه چی گناهم
منو از رفتنت دیگه نترسون
یه عمر با خیالت زنده بودم
بری میسوزم مثل ثابق
تو رو دستت دارم از عمق وجودم
منو از رفتنت دیگه نترسون
یه عمر با خیالت زنده بودم
بری میسوزم مثل ثابق
تو رو دستت دارم از عمق وجودم
یکی ترس از دست دادنت رو
دم دم و خیالت گریه کرده
نذاشته سر رو دوش تخته و گریه
تو رویاهاش به شونته که کردن
کجا میری نمیبینی منی که
یه عمره مات چشماته نگاهم
بگو جرمم چیه گردن بگیرم
نمیدونم اخه چی گناهم