متن آهنگ بذار حس کنم دارمت از جلال میرزایی

داری فاصله میگیری داری کم کم صبور میشی
میخوای آروم ازم رد شی قدم به قدم دور میشی
دارم حس میکنم مرگو پاییز و ریزش برگو
رو گلبرگ نازک عشق ضربه بی رحمت اگر بود
نیار احساستو به روم میزنه آتیش به جونم
بذار حس کنم دارمت نذار که چیزی بدونم
نگو قصمون تموم شد نده بیش از این عذابم
اگه عشق تو یه خوابه من میخوام هنوز بخوابم
بذار که هنوز بخوابم
زورق دریای عشقم منو اینجور غرق نکن
میخوام تو دلت بمونم اینو ازم دریغ نکن
فکر نکن نداشتن تو واسم بی اهمیته
زخم نزن بر تن مردی که خیلی بی ظرفیته
که خیلی بی ظرفیته
نیار احساستو به روم میزنه آتیش به جونم
بذار حس کنم دارمت نذار که چیزی بدونم
نگو قصمون تموم شد نده بیش از این عذابم
اگه عشق تو یه خوابه من میخوام هنوز بخوابم
بذار که هنوز بخوابم
هیچ میدونی تو نباشی یکی از نفس محرومه
خونه ای غمکده میشه زندگی دیگه حرومه
اگه عشق تو نباشه زندگیم از هم میپاشه
بیا نگذر از نیازم نذار این عاشق فنا شه
نذار این عاشق فنا شه
نیار احساستو به روم میزنه آتیش به جونم
بذار حس کنم دارمت نذار که چیزی بدونم
نگو قصمون تموم شد نده بیش از این عذابم
اگه عشق تو یه خوابه من میخوام هنوز بخوابم
بذار که هنوز بخوابم