متن آهنگ شب خاکستری از حميد پيروزنيا

این روزا دنیای من رفیق تنهایی شده
همه ی هستی من یه خونه ی خالی شده
این روزا صدای من یه هیچ کسی نمیرسه
عمر پاییزی من داره به آخر میرسه
پشت این پنجره بارون داره فریاد میزنه تو قاب شیشه
جای دستای تو با من حک شده واسه همیشه
هرچی پاییزه یه عمره که تو چشمای منه هنوز صبورم
حسرت دیدن خورشید گر گرفته تو وجودم
می سپارم گذشتمو به دست سرد روزگار
دل به دریا میزنم میرم از این شهر ودیار
بی پناه و بی نشون توی این شهر خاکستری
سرنوشت من بگو من و کجاها میبری