متن آهنگ زندونی از داريوش اقدامی

اگه با این همه دیوار بمیرم اتفاقی نیست
حالا با این اتاق تنگ با این سنگ های تکراری
یاد روزایی افتادم که میگفتی دوسم داری
منو تو و تو من با هم منو و تو اشتباهم
منو و تو چشم انتظاری تو دیگه طاقت نمیاری
هنوزم منتظر هستم تو این سلول بی شیشه
الهی آسمون تو مثه چشم من ابری شه
واسه بیرون دلم تنگه واسه پرواز آزادی
ولی انگار تو این زندون بهم حبس ابد دادی
منو تو و تو من با هم منو و تو اشتباهم
منو و تو چشم انتظاری تو دیگه طاقت نمیاری