متن آهنگ شادم چون از ماهور
شادم چونتو شدی جانم و من هیچ نمی دانم ازان جادوی رویت
صبر کن من هر چه دارم می گذارم یکیم با خلق و خویت
بخت با من یار شد همراه شد دل با صدایت
آمدی جانم به قربانت به موقع دل فدایت
آخر به تو دل بستمو غم از تو ندیدم
بینا شدم از شدت عشق تو امیدم
دیوانه ترم کن ، نکن ارفاق که حالم
سر در گم تو شد ، گم تو شد خیالم
وای از تو ، نایی ندارم از بس زیبایی
شادم چون، وقتی که بی کسم ، تو میایی
حالا که ، دنیام اسیر تار موی تو
حالا که ، مردم برای چال روی تو
آخر به تو دل بستمو غم از تو ندیدم
بینا شدم از شدت عشق تو امیدم
دیوانه ترم کن ، نکن ارفاق که حالم
سر در گم تو شد ، گم تو شد خیالم
دیدگاهتان را بنویسید