متن آهنگ ذهن خسته از نیام
متن ترانه نیام ذهن خستهبا ی ذهن خسته با حال بدم
دارم راه میرم ب سمت خودم
زمستونو از خاطراتم بگیر
دارم یخ میبندم تو نخودم
با این جسم خالی از حس و حال
وجودم رو از این زمان ترد کن
نمیخوام تواین قصه بازنده شی
یکم حس و حال منو درک کن
ی وقتا نگاهت باهام حرف داشت
ی روزایی رفتارتم فرق داشت
دیگه واسه موندن دلیلی نبود
تمام وجودت بامن جنگ داشت
چیمیشد ی وقتا تواین زندگی
یه جایی یه راه عقبگرد داشت
چیمشد ادم تو زمان سهم داشت
یا هر اشتباه راه برگشت داشت
اسیر یه عشق خیالی شدم
چ روزای خوبی رو من باختم
دلم ک شکستُ چشام وا شدن
دیدم جای خونه قفس ساختم
دیگه برنمیگرده اون روزها
باید من ازین قصه مِنها بشم
تو سرگرم عشق جدیدت شدی
دیگه وقت اونه که تنها بشم
دیدگاهتان را بنویسید