متن آهنگ پریا از سپهر خلسه

پریا پریا بیا سمت ما جای دیگه نریا
اینجا همه مثل دیون و با همه غریبه ان
پس بیا پیشم سریع ها
پریا پریا توی آسمونم یه ستاره نی شبا
دوره رویای دیدنت، سرده این زمستون بی بهار

[ورس یک – سپهر خلسه]
الآن چند سالی میگذره
ولی هنوز قبل دیدنت قلبم میزنه
مثل دراگی که میبره من رو لب مرز و
بعد خودش یهو میپره
همه * ها یه طرف
من این بالا منتظرم هنوز بگی بپرم
یه موقعی میزد به سرم
که با یه ساک بیام دنبالت تو رو ببرم
اون موقع که میداد قصه هات به من
چقدر اعتماد به نفس
هیچی شیرین تر از دروغات نبود
وقتی بیرون واقعیتمون یه فاجعست
آره واقعا، دماغم سفید، اتاقم سیاه
منتظرم تا که برن دو تا بد بیا
فرق میکردی تو با قبلیا
منم توهم میزدم روو تو مثل سَلویا
شبا نیستی و باتِ هست به جات
توی اینستا هم لای بکسا شاد
ولی غمگینه توی عکس چشمات
باید پری بیام تو رو بدم انگار من نجات
روی مغزمه تیک تیک ساعت و
اینکه باید توو تختی که نیستی بخوابم
اینکه باید تو رو فراموش کنم
ولی خودت هم میدونی
نیستش هیچکی به جا من پری

[کورس – سپهر خلسه]
پریا پریا بیا سمت ما جای دیگه نریا
اینجا همه مثل دیون و با همه غریبه ان
پس بیا پیشم سریع ها
پریا پریا توی آسمونم یه ستاره نی شبا
دوره رویای دیدنت، سرده این زمستون بی بهار

Pooria Putak & Sepehr Khalse – Pariya Lyric
[ورس دو – پوریا پوتک]
انقدر بدم دیگه خدا ازم سوالی نداره
دیگه هیچ آدمی روو این زمین بالی نداره
وقتی لب مرزی افتادن کاری نداره
بذار چشمام مثل ابرهای خالی نباره
بعد تو نداشتم حتی یه شب خوش
یه عصبی رفتار بد و فحش
پریا بیا منم ببر
کاش بمیرم این زندگی من رو کشت
شدم یه آدم مست هار الکلی
اونی که بلده هر چی خواسته رد کنی
دیگه بیشتر از این بسه عاشقم کنی
بیبی فرشته سمت راست من تویی
مموریم پره، مامی نگرانه
غم و دلهره، شعر و یه ترانه
چشمام پرِ خون رنگ لیوان شرابه
حالم مثل ذات خیلی ها خرابه
شب ها میپیچم رول و صبح ها میکنم کوییت
گیتار میزنم، میخونم روو ریتم
یادمه هنوز خنده های مصنوعیت
* توو عشق میکنم توییت
باید من رو ببری پریا همین امروز
من و تنهایی و تو و شب و باد هی سوز
لب ساحل، لب تو و دو تا شات گری گوس
من رو ببر همین امروز

[کورس – سپهر خلسه]
پریا پریا بیا سمت ما جای دیگه نریا
اینجا همه مثل دیون و با همه غریبه ان
پس بیا پیشم سریع ها
پریا پریا توی آسمونم یه ستاره نی شبا
دوره رویای دیدنت، سرده این زمستون بی بهار