زندگی نامه ی احمدرضا نبی زاده
مصاحبه با احمدرضا نبی زاده
نبیزاده متولد شهر آبادان از مادری زاده شده است که بختیاری است و بیشتر ترانهها و تصنیفهای فولکوریک آثارش را با الهام از ترانههایی که مادرش زیر لب زمزمه میکرده ساخته و پرداخته است. او هنگامی که ۱۵ ساله بود همراه با خانوادهاش به تهران آمد، تحصیلاتش را تا مدرک دیپلم ادبی به انجام رساند و سپس فعالیتش در رشته موسیقی را به صورت تجربی ادامه داد. با این خواننده، نوازنده و آهنگساز ایرانی سا کن لوسانجلس گفتوگویی انجام دادم.
چگونه و از چه سنی وارد عرصه موسیقی شدید؟
از همان سن ۱۷ سالگی که وارد عرصه موسیقی شدم در تهران تحتتأثیر موسیقی غربی بودم. با تشکیل ارکستری با همراهی چند جوان هم سن و سال خودم در کاخهای جوانان و برخی جاها فقط آهنگهای انگلیسی میخواندم. در آن زمان فکر میکردم خواننده پاپ ایرانی شدن هنر نیست؛ اعتقاد داشتم که تقلید ناقصی از هنر غربی است. پس از مدتی رسیدم به برنامه تلویزیونی «شش و هشت» آن زمان که فرشید رمزی تهیهکننده و کارگردان آن بود. بعد از مدتی در برنامه «چشمک» تلویزیون با اجرای خانم گوگوش اثری را ارائه کردم که اولین کاری بود که شعر و آهنگش کار خودم بود. بعد موسیقی را مدتی کنار گذاشتم و با خودم خلوت میکردم و بیشتر به تمرین ساز و صدا و خواندنم مشغول بودم.
احمد رضا نبیزاده: «یا ترانههای نوحهخوانی را میپسندند و یا آهنگهایی که به کار تکان دادن پایینتنه میآیند. در ایران بزرگ شدهایم و هر روز موسیقی عربی اذان را گوش کردهایم. طبیعی است که از موسیقی با نغمههای عربی از نوع گریهآورش بیشتر خوشمان بیاید.»
در سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی یکی از ترانهها و آهنگهای «جوداسن» خواننده مشهور فرانسوی گل کرده بود. مدیر امریکایی شرکت بینالمللی «سی بی اس» از من خواست این آهنگ و ترانه را بازخوانی کنم تا در اروپا پخش شود و برای این منظور ارکستر سمفونی تهران را در آن زمان به کار گرفتند. این خواننده هم جزو خوانندگانی بود که با شرکت «سی بی اس» قرارداد داشت. به هر حال با چه اشتیاقی وقت گذاشتم و این ترانه فرانسوی را یاد گرفتم و در نهایت در استودیو ضبطش کردیم. اما در همان روزها بود که انقلاب شد و بعدها دفتر «سی بی اس» توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد و تمامی اعضای امریکایی آن از ایران خارج شدند. در سالهای قبل و بعد از انقلاب، چند بار به اسپانیا رفتم و از گیتاریستهای فلامنکو، روش کار با گیتار اسپانیش را تا حدی یاد گرفتم. با آقای آرمیک یکی از بهترین گیتاریستها که اکنون دارای شهرتی جهانی است تا حدودی موسیقی جاز را تجربه کردم. پیش از آن در دانشگاه تهران در محضر اساتید موسیقی گیتار کلایسک کار میکردم و همزمان موسیقی فولکور خودمان را دنبال میکردم.
آیا در آن سالها از هنرمندان ایرانی یا غربی اقتباس میکردید؟
اقتباس نمیکردم، اقتباس را دوست نداشتم. در حقیقت تا ۱۳ سالگی اقتباس هنری من از زنده یاد ویگن بود که گیتار را در ایران معرفی کرده بود. من در آن سن، آهنگهای خارجی را با گیتار و آهنگهای ایرانی را با اقتباس از سبک و سیاق ویگن میخواندم و مینواختم ولی خیلی زود تقلید از این هنرمند را کنار گذاشتم. اولین کاری که در شرکت «سی بی اس» ضبط کردیم و در شوی فرخزاد برای پخش انتخاب کردم همین کار دو بیتیهای بابا طاهر و نغمه کوتاهی شیرازی بود که من آن را گسترش داده و اجرا کردم. اینکار تقلید از کسی یا جایی نبود، به همین خاطر در آن زمان گل کرد و حتی آن زمان از رادیو، هر روز، بارها پخش میشد. بعد درست قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین آلبومم را با شرکت «سی بی اس» کار کردم. این آلبوم شامل چهار آهنگ بود؛ یکی از این آهنگها همین ترانه «امون از دل مو» بود که نام آن مجموعه هم همین عنوان را در برگرفت و سه ترانه دیگر به نامهای «رفته از دست» سروده اردلان سرافراز تنظیم آندرانیک و آهنگ زندهیاد پرویز مقصدی بود. «هیزم نیمه نیمه» و «وای که دلم» که ترانهها از مسعود هوشمند، تنظیم و آهنگ از پرویز مقصدی بود. در مجموع سه آهنگ از این آلبوم از کارهای مقصدی بود. آلبوم دوم کارهای خودم با تنظیم گیتار از آرمیک بود. پس از آن بود که ادامه کار با پیروزی انقلاب اسلامی همزمان شد و بعدش هم به آمریکا مهاجرت کردم.
بهنظر میرسد تلفیق موسیقی محلی با موسیقی پاپ پیش از این از سوی کوروش یغمایی، خواننده و آهنگسازی ایرانی اجرا شده بود.
نه. دقیقاً، آن زمان که اینکار را کرده بودم آقای یغمایی اینکار را نکرده بود. در سال ۱۹۷۵ که من به سبک خودم آهنگ «امون از دل مو» را با گیتار کلاسیک و فلوت اجرا کردم تا آن زمان هیج کس اینکار را نکرده بود. قبل از من پری زنگنه، خانم وکیلی، مینو جوان و … بودند که موسیقی فولکلور را به صورت کلاسیک ارائه داده بودند. من از طرف مادری به ایل بختیاری تعلق دارم و آهنگهای بختیاری را از او میشنیدم، بنابراین بیشتر به طرف این ترانهها رفتم. در سال ۱۹۸۸ آلبومی با عنوان «مرجنگه» منتشر کردم که اکثر آهنگهای این آلبوم کارهای فولکلور بختیاری بود. با تنظیمکننده آمریکایی به نام استیو مک کرام کار کردم که بعداً او را به دوستان دیگر هم معرفی کردم. یادم هست ساعتها از ایل بختیاری و آن سرزمین برایش گفتم که حال و هوای آن منطقه و مردمش را در ذهن تجسم کند و در تنظیمهایش تأثیرگذار باشد.
آثار احمدرضا نبی زاده
آلبوم رقص مهتاب
رقص مهتاب
گنجشک زار و خسته
ملودی دخترم
دی بلال
ای کاش
جنوبی
سفر خاطره ها
دی بلال – بی کلام
آلبوم یک روزی
عزیزم
مهتابی
یه روزی
یکی شدن
کولی
شب و جاده
نیمه نیمه
دودونه
امون از دل مو
پل
آلبوم پرواز در قفس
خلوت ساکت
پرواز در قفس
خدا چرا
طلسم تنهایی
ای خوبم
فاصله
دیدار
خداحافظ
آلبوم تب کویر
قهرم با تو
بارون عشق
صدات مونده
منو کشتی
تب کویر
به یاد تو
دوستت دارم
نوار پاره
آلبوم ساعت پنج
نازنینم
هنوز
فرصت
گل نفرست
ساعت پنج
آسمون پاییز
آی عاشقا
آلبوم سوته دلان
سوته دلان
شب تار
رفته از دست
هیزم نیمه نیمه
غریبه در شهر
ای دوست
در شب من
امون از دل مو
سفر کرده
وای که دلم
آلبوم عاشقانه
سوته دل
عاشقانه
نامه
هیزم نیمه نیمه
غریبه
افسوس
در شب ما
امون از دل مو
آلبوم ترانه های گمشده ۱
یه پارچه نمک
هاتف
قهر و آشتی
گل یخ
رنو
عزیزم
احمدرضا نبی زاده
منم من
شهرام کاشانی
گل غم